سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز ۲۶ شهریور ماه در حالی چاپ شد که سفر رئیسجمهور به آمریکا برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، رو شدن نقش اروپا در برجام و تهران یک روز بعد از شکست نقشه اغتشاشات در صفحات روزنامهها مورد بررسی قرار گرفته است.
گروههای اپوزیسیون از هفتهها پیش برای ایجاد آشوب در داخل کشور و تجمعهای حمایتی در خارج در حال مانور دادن بودند؛ اجتماعات خارج کشور در حمایت از اغتشاشات سال گذشته از برلین شروع شد و در چند شهر همچون استراسبورگ و بروکسل هم شاهد آن بودیم. اما روز گذشته حتی یک نفر حاضر نشد جوجه کباب در جادههای شمال را به همراهی با بگروهکها در خارج از کشور ترجیح بدهد.
روزنامه اعتماد که آمادگی این وضعیت را نداشته در سرمقاله خود ایران را با شوروی مقایسه کرده است، تطبیقی عبث که بارها مورد استفاده ضدانقلاب قرار گرفته است، در بخشی از این یادداشت آمده است:
اما میخواهم و میتوانم نوع و سطحی انطباق معنادار میان رویکرد چپ ارتدوکسی یا افراطی در شوروی پساانقلابی و رویکرد برخی سوپرانقلابیهای ایران امروز ایجاد کنم که این روزها سخت در تلاش برای خالصسازی و نوعی انقلاب فرهنگی دوم در دانشگاهها هستند. عدهای در جامعه امروز ما، چنان از جام و پیغام صبوح قدرت مست شدهاند که ناعقل و ناهوش، بسان زنگی مست، تیغ بر رخسار لطیف فرهنگ و علم و هنر کشیده و بیمحابا هر ناهمگن با خویش را از دم تیغ میگذرانند.
در ادامه این مقاله به قلم محمدرضا تاجیک آمده است:
اینان همچون همگنان ارتدوکسمشرب مارکسیستی خویش، نمیدانند که سپهر پیر بدعهد و بیمهر است و تیغ فرهنگ و هنر و علم بس تیزتر است و به تعبیر مولانا، از بریدن نیز حیایی ندارد، نمیدانند همانگونه که کادرهای تحصیلکردهای که برای خدمت به نظام استالینی تربیت یافته بودند، دچار شور و هیجان شدند و با کنجکاویهای روشنفکرانه، آمال هنرمندانه و اشتیاق به فرهنگ پرغنا راه دیگری پیش گرفتند و تغییر ماهیت دادند، تربیتشدگان آنان نیز، دیری در هیبت و خویگان سوژههای منقاد و وفاداری نخواهند ماند و کمتر از زمانی که انتظارش را دارند با انبوهی از «دگرهای درون» مواجه خواهند شد که به تصریح فرزانهای، رادیکالتر از «دگر برون» هستند!
روزنامههای اصلاحطلب پس از ناامیدی از اغتشاشات تمام تمرکز خود را روی بازگشایی دانشگاه قرار دادهاند، روزنامه شرق مینویسد:
پیام اخراج اساتید در بحرانیترین شرایط اقتصاد ایران جز این نیست که دولت مستقر نهتنها نظریه روشن و برنامهای مشخص برای تغییر اقتصاد ایران ندارد، بلکه از اهمیت یکی از کلیدیترین پیشنیازهای تغییر وضع نامطلوب کنونی نیز گویا بهکلی بیاطلاع است و قدر و منزلت دارایی مهمی همچون نهاد دانشگاه را نمیداند. در حالی که میزان نیاز دولت به نهاد دانشگاه کارآمد و مولد، از میزان نیاز اساتید محرومشده از تدریس یا نیاز جامعه دانشگاهی به دولت بسیار فراتر است، دولت ابایی از خلع سلاح کردن خود و کورکردن یکی از کورهراههای خروج از بحران یا منافذ احیای اقتصاد ایران ندارد. نیازی که دولت از آن در غفلت و جهل است یا به دلایلی تغافل و تجاهل را چارهساز میداند.
روزنامه هممیهن نیز پس از روشن نشدن آتش آشوب در شهر افسردگی شدید گرفته و نوشته است:
یک سال از جریان گسترده اعتراضی و یا به روایت رسمی، «اغتشاشی» گذشت. اینکه آن اعتراضات تکرار شود یا نشود و یا بهصورت نطفههایی در دل جریان جامعه بماند، بحثی است به جای خود؛ ولی درهرحال، عوارض گوناگون آن حوادث چیزی نیست که نادیده گرفته شود و اتفاقاً از روی همین عوارض میتوان تا حدودی فهمید که ماجرا چه بوده و چه زوایایی داشته است.
این روزنامه رادیکال در ادامه با اشاره به افسردگی خاص در میان قشر برانداز مینویسد:
شاید اگر آمار رسمی بسیاری از شاخصهایی که تهیه میشود، منتشر شده بود، خیلی دقیقتر میتوانستیم به آثار و عوارض این اتفاقات بپردازیم. البته پیش از این مجموعهای از کارشناسان روانپزشکی و روانشناسی در این زمینه اعلام خطر کرده و بیانیههایی را به طور رسمی منتشر کردهاند. ولی شواهد روشن نشان میدهد که در جریان آن اعتراضات و پس از آن، بیماریهای اضطرابی خیلی تشدید شده بود و اکنون که از شدت حوادث کاسته شده است، بیماری در قالب افسردگی ناشی از ناامیدی و ناکامی تشدید شده است. این نوع بیماریها علاوه بر آثار مخرب روانی، عوارض سوءجسمی نیز دارند و در امید به زندگی اثر خیلی منفی میگذارند. اگر این واقعیت جامعه خود را در کنار شاخصهای جهانی درباره میزان شادی مردم کشورهای جهان قرار دهیم، متوجه میشویم؛ جامعهای که دچار اضطراب، افسردگی، ناکامی و فقدان شادی باشد، مستعد برداشتن گامهای روبهجلو نیز نخواهد بود. بنابراین، پیش از هر اقدامی باید کوشید که روحیه عمومی بازیابی شود و نشاط و امید به آنان تزریق گردد.
مروری بر برخی رسانه های جریان اصلاح طلب بیانگر آن است که آنان طی گزارش هایی مدعی شیوع بیماری های اضطرابی و به موجب آن فراگیر شدن افسردگی در جامعه به دلیل تبعات حوادث و اعتراضات ۱۴۰۱ شده اند. این رسانه ها در راستای سیاه نمایی از شرایط کشور و تزریق روحیه ناامیدی به بطن و متن جامعه طی گزارش هایی با عنوان «گزارش های میدانی» و «گفتگو با کارشناسان و متخصصان» در حال القای این گزاره هستند که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ و پس از آن، بیماریهای اضطرابی خیلی تشدید شده بود و اکنون که از شدت حوادث کاسته شده است.
اصلاحطلبان با چند لیست وارد انتخابات میشوند؟
خبرها و تحلیلهای انتخاباتی هر روز به روزرسانی میشود تا اینکه رفته رفته به روز رایگیری برسیم، در این زمینه طبق رسم هر دوره جناحهای رقیب شروع به تحلیل اردوگاه رقیب میکنند.
روزنامه آرمان امروز که میانهرو و مدافع شرکت در انتخابات در میان اصلاحطلبان است نوشته است:
این بار هم شاهد کثرت گروهها و تشکلها در جبهه اصولگرا و اصلاحطلب هستیم. تا جایی که اطلاع داریم اصلاحطلبان به ۵ یا ۶ شکل وارد انتخابات میشوند و بعید است به فهرست واحد برسند. طیف تندرو و معتدل هر کدام به شیوهای و گروهی هم با استفاده از «مهرههای سفید» وارد انتخابات میشوند. در سوی دیگر احتمال اینکه اصولگرایان شورای واحد تشکیل دهند، وجود ندارد. اصولگرایان در گذشته حول محور مرحوم آیتالله مهدوی کنی جمع میشدند و تشکلهای همسو کنار هم قرار میگرفتند و علی اکبر ناطق نوری جلسات را اداره میکرد و بعد هم شوراهای وحدت و ائتلاف تشکیل شد. در میدان سیاست ممکن است اتفاقات مختلفی رخ دهد اما بر اساس برآوردها، در این انتخابات، تشکلها و فهرستهای متعدد خواهیم داشت!
بررسی ها نشان می دهد برخی از اصلاح طلبان حامی مشارکت در انتخابات با برجسته سازی آنچه خطر جریان خالص گرایی برای آینده کشور تعریف می کنند تصریح دارند که تنها راه مقابله با این جریان ائتلاف نانوشته میان میانه روهای کشور است.